رفتار کودکان در مطب ، آموزش و تکامل (شرطی شدن کلاسیک )

شرطی شدن کلاسیک اولین بار توسط فیزیولوژیست روسی به نام Ivan Pavlov مطرح شد. او در حین مطالعاتش در بارهٔ واکنش ها دریافت که محرکات ( reflexes) به ظاهر غیر مرتبط می توانند باعث ایجاد رفتارهای واکنشی (reflexive behavior) شوند. آزمایشات کلاسیک پاولف عبارت بود از غذا دادن به حیوان گرسنه همراه با محرکات دیگر، برای مثال به صدا در آمدن زنگ، دیدن و چشیدن غذا به طور طبیعی به وسیلهٔ یک مکانیسم واکنشی باعث ترشح بزاق می شود.اگر زنگ با هر بار غذا به صدا در آید. محرک شنوایی شنیدن زنگ با محرک دادن غذا مرتبط شده و در یک زمان نسبتا کوتاه ،به صدا درآمدن زنگ به خودی خود باعث ترشح بزاق می شود .بنابراین شرطی شدن کلاسیک با یک فرایند ساده موجب ایجاد ارتباط بین یک محرک با محرک دیگری می شود.به همین دلیل، این شکل یادگیری را گاهی یادگیری به وسیلهٔ ارتباط دادن (learning by association) می گویند.

شرطی شدن کلاسیک به سهولت در کودکان خردسال رخ می دهد و می تواند در رفتار کودک خردسال در اولین ملاقات دندانپزشکی تاثیر قابل توجهی داشته باشد.

وقتی کودک برای اولین بار با دندانپزشک ملاقات کند، حتی اگراین ملاقات در سنین پایین رخ دهد، بسیار محتمل است که او تجربیاتی از ملاقات با پزشک و متخصص کودکان یا دیگر کادر پزشکی داشته باشد.وقتی کودک درد را تجربه می کند ، رفتار واکنشی او،گریه کردن و فرار است.در تعریف پاولف درد کشیدن یک محرک غیرشرطی (unconditioned)است ولی محرکات دیگر موجود در محیطی که در آن درد رخ می دهد،می توانند بااین محرک غیرشرطی مرتبط شوند.

برای مثال، از آنجا که بسیار غیر معمول است که کودک باافرادی مواجه شود که دارای لباس یکدست سفید یا روپوش سفید بلند باشد ،اگر محرک غیر شرطی درمان دردناک با محرک شرطی روپوش سفید مرتبط شود ،کودک ممکن است ناگهان بااولین مشاهدهٔ دندانپزشک و دستیار دندانپزشک دارای روپوش سفید،شروع به گریه و فرار کند.در این نمونه ،کودک اموخته است که بین محرک غیرشرطی درد و محرک شرطی یک بزرگسال با روپوش‌سفید ،ارتباط برقرار کند و دیدن روپوش سفید به تنهایی برای ایجاد رفتار واکنشی که در ابتدا بادرد مرتبط بود کافی است.

ایجاد این نوع ارتباط ها ، تمایل به تعمیم دارند.تجربهٔ دردناک و ناخوشایند که مرتبط بادرمان پزشکی است می تواند به فضای مطب پزشک وحتی فضای اتاق انتظار ، مسئول پذیرش و مشاهدهٔ دیگر کودکان در اتاق انتظار،تعمیم پیدا کند و بعد از چندین با تجربهٔ مطب پزشک، حتی بدون دیدن روپوش سفید باعث ایجاد گریه و فرار کودک شود . به خاطر این ارتباط ، اگر مطب دندانپزشکی تا آنجا که ممکن است به مطب پزشک متخصص کودکان و کلینیک بیمارستان شبیه نباشد ، کنترل رفتار کودک آسان تر است . در عمل در هرجایی که دندانپزشک و دستیاران او برای کودک کار می کنند،اگر ظاهر آنها متفاوت با آنچه باشد که یادآور پزشک است،در کاهش اضطراب کودک کمک می کند .همچنین اگر اولین ملاقات کودک تا جای ممکن متفاوت با ملاقات قبلی او با پزشک باشد نیز در کاهش اضطراب کودک کمک کننده است .اگر امکان پذیر باشد،از انجام درمان هایی که ممکن است ایجاد درد کنند ، در ملاقات اول دندانپزشکی صرف نظر شود.

ارتباط بین محرک شرطی و غیر شرطی هربار که با همدیگر رخ میدهند،تقویت می شود.هربار که کودک به کلینک یک بیمارستان برده می شود که در آن عمل دردآوری روی او انجام می شود،ارتباط بین درد و فضای عمومی آن کلینیک تقویت می شود و کودک بیشتر اطمینان می یابد که در اینچنین فضایی اتفاق بدی برای او رخ میدهد. برعکس اگر ارتباط بین محرک شرطی و غیر شرطی تقویت نشود، ارتباط بین آنها تضعیف شده و سرانجام پاسخ شرطی رخ نمی دهد. این پدیده را سرکوب رفتار شرطی می نامند.

وقتی پاسخ شرطی ایجاد می شود ،لازم است برای حفظ آن فقط هرازگاهی آن را تقویت کنیم. اگر ارتباط شرطی بین درد و مطب پزشک قوی باشد، ممکن است ملاقات های زیادی بدون وجود تجربه دردناک و ناخوشایند نیاز باشد تا بتوان رفتار شرطی گریه و فرار راازبین برد.

عکس حالت تصمیم یک محرک شرطی، تمایز قائل شدن است.ارتباط شرطی بین روپوش سفید و درد به راحتی می تواند به فضای هر مطب ،عمومیت یابد.اگر کودک به فضای مطب برده شود ،متفاوت با آنچه که در آنها عمل دردناک رخ داده است ، برای مثال بردن کودک به یک مطب دندانپزشکی که در آن تزریقات ضروری نیست ،به زودی کودک بین این دو نوع مطب تمایز قائل شده و پاسخ تعمیم یافته به هر مطب به عنوان جایی که آن اعمال دردناک رخ می دهد،از بین خواهد رفت.

Rate this post
۴.۶/۵ - (۸ امتیاز)

ما از کوکی ها استفاده می کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که بهترین تجربه مرور مطالب در وب سایت ما به شما ارائه می گردد. اگر همچنان به استفاده از این سایت ادامه دهید فرض می کنیم که با این امکان مشکلی ندارید و راضی هستید. می پذیرم